جدول جو
جدول جو

معنی صاحب کرم - جستجوی لغت در جدول جو

صاحب کرم
خداوند کرم، بخشنده، برای مثال طمع را نباید که چندان کنی / که صاحب کرم را پشیمان کنی (لغتنامه - صاحب کرم)
تصویری از صاحب کرم
تصویر صاحب کرم
فرهنگ فارسی عمید
صاحب کرم
(حِ کَ رَ)
بخشنده. خداوند کرم:
طمع را نباید که چندان کنی
که صاحب کرم را پشیمان کنی.
؟
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب غرض
تصویر صاحب غرض
دارای غرض، مغرض، کسی که قصد و غرضی دارد، برای مثال ز صاحب غرض تا سخن نشنوی / که گر کاربندی پشیمان شوی (سعدی۱ - ۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب کار
تصویر صاحب کار
کارفرما، مباشر
فرهنگ فارسی عمید
دردمند، مصیبت زدهبرای مثال گر بود در ماتمی صد نوحه گر / آه صاحب درد را باشد اثر (عطار - ۳۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب قلم
تصویر صاحب قلم
نویسنده، آنکه کتاب، مقاله یا داستان می نویسد، دبیر، باسواد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب شرع
تصویر صاحب شرع
صاحب شریعت، شارع، قانون گذار، پیغمبر، پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب خرد
تصویر صاحب خرد
عاقل، دانا، خردمند، باخرد، حصیف، لبیب، متفکّر، خردومند، اریب، فرزان، خردپیشه، بخرد، نیکورای، فروهیده، متدبّر، داناسر، فرزانه، راد، پیردل، خردور برای مثال به است از دد انسان صاحب خرد / نه انسان که در مردم افتد چو دد (سعدی۱ - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صاحب کمر
تصویر صاحب کمر
پادشاه، برای مثال پرستش نمودش به آیین شاه / که صاحب کمر بود و صاحب کلاه (نظامی۵ - ۹۲۲)
فرهنگ فارسی عمید
(حِ سِرْ ری)
رازداری. محرمیت اسرار:
به دامن پاکی دین پرورانت
به صاحب سرّی پیغمبرانت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حِ دَ)
دردمند. مصیبت زده. آنکه دردی دارد:
گر بود در ماتمی صد نوحه گر
آه صاحب درد را باشد اثر.
عطار.
، آنکه جذبه و شوقی دارد:
عشق او را مرد صاحب درد باید شک مکن
کاندر این آخر زمان صدرزمان است آنچنان.
خاقانی.
عارفان درویش صاحب درد را
پادشا خوانند اگر نانیش نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(حِ شُ رَ)
رئیس شرطه: طلحه به سیستان آمد و برادرش عمر صاحب الجیش او بود و صاحب شرط او. (تاریخ سیستان). رجوع به شرطه شود. امیر اسماعیل حسین بن العلاء را که صاحب شرط او بود و حظیرۀ بخارا را وی نهاده بود... به حرب این دزدان فرستاد. (تاریخ بخارا ص 95)
لغت نامه دهخدا
(حِ طَ)
مرزبان. سرحددار. کنارنگ: و مرزبان صاحب طرفان را خوانده اند... (مجمل التواریخ و القصص). و هنگام حرکت جماعتی از صاحب طرفان که بر سبیل نوا موقوف بودند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(حِ غَ رَ)
مغرض. آنکه نیت بد دارد: و سخن صاحب غرضان نشنود تا به غور گناه نرسد. (سعدی).
ز صاحب غرض تا سخن نشنوی
که گر کار بندی پشیمان شوی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(حِ قَ لَ)
میرزا آقا افشار از مردم ارومیه. خطاطی مشهور است و در نوشتن نستعلیق وحید عصر بود. چند کتاب به خط وی در استانبول چاپ شده است، از آنجمله کتاب گلستان است که بسال 1291 هجری قمری نوشته و به چاپ رسیده و درخور تمجید است. (از ریحانه الادب ج 2 ص 435)
لغت نامه دهخدا
(حِ قَ لَ)
منشی. نویسنده: و مردی بود اصیل، فاضل، صاحب قلم و معرفت تمام. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 93)
لغت نامه دهخدا
(حِ بِ کَ مَ)
دارای بزرگواری. ارجمند. بزرگوار. بخشنده:
ای صاحب کرامت شکرانۀ سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را.
حافظ.
، ولی و عارفی که دارای کرامت باشد. رجوع به کرامت شود
لغت نامه دهخدا
(حِ کَ مَ)
دارای کمربند، پادشاه:
پرستش نمودش به آیین شاه
که صاحب کمر بود و صاحب کلاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حِ خِ رَ)
عاقل. خردمند. دانا:
شگفتی فروماند صاحب خرد
که نه آدمی بود و نه دام و دد.
نظامی.
به است از دد انسان صاحب خرد
نه آنسان که در مردم افتد چو دد.
سعدی (بوستان).
جوانمرد و صاحب خرد دیدمش
به مردانگی فوق خود دیدمش.
سعدی (بوستان).
بد اندر حق مردم نیک و بد
مگو ای جوان مرد صاحب خرد.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(حِ دَ)
ظاهراً بمعنی مرزبان حاکم و یا رئیس باشد: و به نزدیک قشمیر رسیدند، چنگی بن سمهی که صاحب درب قشمیر بود به خدمت پیوست چو دانست که با افراط بأس و هیبت شمشیر او جز اسلام و استسلام چاره نیست. (ترجمه تاریخ یمینی ص 409)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحب شر
تصویر صاحب شر
بد کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب قدم
تصویر صاحب قدم
رهرو گامبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب غرض
تصویر صاحب غرض
بد خواه آشوبگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب شرم
تصویر صاحب شرم
شرمگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب کار
تصویر صاحب کار
کارفرما، مباشر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب قلم
تصویر صاحب قلم
منشی، نویسنده، فاضل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب خرد
تصویر صاحب خرد
خردمند با خرد بخرد عاقل خردمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب درب
تصویر صاحب درب
مرزبان حاکم مرزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب درد
تصویر صاحب درد
دردمند، مصیبت زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب سری
تصویر صاحب سری
محرمیت راز، راز داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب شرع
تصویر صاحب شرع
قانونگزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب سر
تصویر صاحب سر
راز بان راز نگهدار سر نگهدار محرم اسرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب کار
تصویر صاحب کار
کارفرما
فرهنگ فارسی معین
ارباب، کارفرما، استاد، مباشر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دردمند، مصیبت زده
فرهنگ واژه مترادف متضاد